تاریخچه آموزش زبان
تاریخچه آموزش زبان فراگیری زبان همیشه به عنوان یکی از مهمترین عوامل پیشرفت انسان در تمامی جوامع بشری مطرح بوده است. قدمت آموزش زبان به خلقت انسان بازمیگردد که در قرآن نیز ذکر شده است که خداوند متعال پس از آفرینش آدم اسم ها را به او آموخت که در برخی متون اسلامی این اسماء با عنوان کل علم بشریت و زبان تکلم و فهم ذکر شده اند. کلاً فراگیری زبان مادری برای کودکی که پا به عرصه وجود میگذارد کاری سهل و آسان است و کودک تا سن 8 سالگی به طور تقریبا کامل میتواند به زبان مادری تکلم کرده و آن را به راحتی درک کند. اما برای آموزش زبان دوم یا زبان بیگانه نیاز به شیوه های آموزشی دیگری میباشد. احساس نیاز به یادگیری زبان دوم به هزاران سال قبل از میلاد مسیح بازمی گردد هنگامی که قبایل برای یافتن منابع غذایی بیشتر و مناطق مسکونی بهتر مجبور به کوچ از قبیله و سرزمین مادری شدند و بعدها با رفتن به سرزمین های دوردست اقدام به تجارت با اقوام و مردم دیگر کردند که برای ارتباط با آنان نیاز داشتن که بتوانند به زبان آنان تکلم کنند. امروزه با گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات که کل جهان را به دهکده ای کوچک تبدیل کرده است, نیاز فراگیری زبان بیگانه نه تنها برای تجار و دانشمندان بلکه برای هر کسی که در دنیا با دیگران ارتباط دارد بیش از پیش احساس میشود. خوشبختانه برای ارتباط با دنیا دیگر نیاز نیست که زبانهای زیادی را فراگیریم. تنها با فراگیری یک زبان میتوانیم با اکثر مردم دنیا به راحتی ارتباط بر قرار کنیم. که آن زبان, زبان انگلیسی میباشد که به صورت زبان بین اللملی و رسمی در کشورهای گوناگونی تکلم میشود. البته این بدین معنا نیست که انگلیسی زبان کامل و جامعی بوده که به عنوان زبان بین المللی انتخاب شده است. مطالعات شخصی اینجانب به من ثابت کرده است که تنها زبانی که به خاطر سهولت و کامل بودن شرایط زبان بین المللی شدن را داراست زبان فارسی است. ولی افسوس که نفوذ سیاسی و اقتصادی کشورهای آمریکا و انگلستان در نفوذ زبان انگلیسی در جهان مهمترین نقش را ایفا میکند. به هر حال امروزه میلیون ها نفر به این زبان تکلم میکنند و میلیون ها کتاب به زبان انگلیسی نوشته شده است و میلیون ها وب سایت اطلاعاتی در اینترنت به این زبان قرار دارند. و برای یک زندگی موفق در این دهکده کوچک اطلاعات و ارتباطات به ناچار باید این زبان را به طور کامل و جامع فرا گیریم. اهمیت یادگیری مفاهیم دی چکو و کرافورد (1974) چندین مورد را در رابطه با تاثیر یادگیری مفاهیم در زندگی انسانها توضیح دادهاند: 1. مفاهیم پیچیدگی محیط را کاهش میدهند. 2. مفاهیم ما را در شناسایی اشیا محیط پیرامون مان یاری میدهند. 3. مفاهیم نیاز به یادگیری مکرر را کاهش میدهند. 4. هر گونه آموزشی به یاری مفاهیم امکان پذیر است. روش آموزش مفاهیم چون مفاهیم نادرست موجب اندیشه و استدلال نادرست میشوند، به این جهت در آموزش آنها باید دقت کافی بکار برد. روش آموزش مفاهیم را در هفت مرحله میتوان شرح داد. این مراحل بر مراحل عمومی آموزش مبتنی هستند: مرحله اول عملکردی را که پس از آموزش مفهوم از یادگیرنده انتظار دارید در آغاز درس بیان کنید؛ در یادگیری مفاهیم ، عملکرد مورد نظر معمولا به صورت توانایی یادگیرنده در شناسایی مثالهای تازه مفهوم یاد گرفته شده بیان میشود. بنابراین لازم است یادگیرندگان قبل از شروع یادگیری بدانند در طول یادگیری چه چیز را یاد خواهند گرفت و بعد از اتمام یادگیری چه عملکردی باید داشته باشند. مرحله دوم از تعداد ویژگیهای مفاهیم پیچیده کم کنید و ویژگیهای مهم را بارزتر جلوه دهید؛ برخی از مفاهیم ویژگیهای متعددی دارند. لازم نیست معلم تمام ویژگیهای مربوط را نام ببرید. تاکید بر ویژگیهای مهم ارزش بیشتری در یادگیری مفهوم مورد نظر خواهد داشت. مرحله سوم واسطههای کلامی لازم را در اختیار یادگیرندگان قرار دهید. شواهد تجربی نشان داده است یادگیری پاره ای از نامها و اصطلاحات به صورت واسطههای کلامی به دانش آموزان در یادگیری مفاهیم کمک میکند. مرحله چهارم مثالهای مثبت و منفی مفهوم را در اختیار یادگیرندگان قرار دهید؛ به عنوان مثال در یادگیری مفهوم پرنده مثالهای گنجشک ، کبوتر ، اردک به عنوان مثالهای مثبت و سگ ، گربه ، موش به عنوان مثالهای منفی ارائه شوند. • مرحله پنجم: مثالهای مفهوم را بطور متوالی ارائه دهید. • مرحله ششم: فرصتهایی را برای پاسخگویی یادگیرندگان فراهم کنید و پاسخهای آنها را تقویت کنید. • مرحله هفتم: یادگیری دانش آموز را ارزشیابی کنید. پیشنهادهایی برای یادگیری بهتر مفاهیم به عقیده لیونوردروین برای یاری دادن به دانش آموزان در کاربرد مفاهیم درست باید به موارد زیر توجه نمود: مثالهای عملی به جای توضیح یک واژه با واژه دیگر شایسته است در هر دوره سنی با مفاهیم مربوط به آن دوره آموزش دهیم و برای تشریح هر مفهوم مثالهای عملی و قابل ادراک شاگردان ارائه کنیم. مثال زدن شاگردان در آموزش هر مفهوم جدید معلم پس از تعریف و تشریح و کاربرد آن در مثالها و نمونههای مختلف از شاگردان میخواهد به آنان نیز به نوبه خود مفهوم را در مثالهایی بکار برند تا یادگیری عمیق و کامل شود. تشریح واژههای دو پهلو معلمان هنگامی که در گفتارها و نوشتارها به مفاهیم دو پهلو یا مبهم برخورد میکنند از دانش آموزان بخواهند معنای آنها را توضیح دهند تا رفع هر گونه ابهامی بشود. جلوگیری از تعمیم غلط مرزها و حدودها را در کاربرد مفاهیم به دانش آموزان نشان داد تا دچار تعمیمهای غلط نشوند. رابطه یادگیری مفاهیم با یادگیری اصل ، قاعده ، اندیشه و استدلال قاعده معمولا از دو یا چند مفهوم برای تجسم و کاربرد اندیشه خاص بوجود میآید، اما اصل برخلاف قاعده که در توصیف اندیشه خاص بکار میرود مجموعهای از مفاهیم است که برای بیان اندیشه کلی و فراگیر دارای کاربرد است. در واقع اصول و قواعد به بیان رابطه بین دو یا چند مفهوم میپردازند و ابزارهای اندیشه به حساب میآیند. ارتباط یادگیری مفاهیم با سایر انواع یادگیری بطور کلی یادگیری مفاهیم برای یادگیریهای دیگر از ساده تا پیچیده ، یادگیری روزمره زندگی تا یادگیریهای دقیق عملی ضروری و اساسی ، تمامی دارای مفاهیمی هستند که بدون یادگیری و درک کامل آنها بقیه مراحل یادگیری اتفاق نخواهد افتاد. مثل مفاهیم دایره و مثلث در هندسه ، نیرو در فیزیک و ... . انواع یادگیری مقدمه با توجه به تعریفی که از یادگیری میشود و آن را تغییرات کم و بیش دائمی رفتار در نتیجه تجربه میدانند، میتوان تصور کرد که با انواع یادگیری در زندگی مواجه خواهیم بود، به این دلیل که فرد از زمان تولد تا سالمندی تجارب مختلفی در حوزههای مختلف کسب میکند. تلاشهای مکرر برای راه رفتن ، سخن گفتن ، غذا خوردن ، ارتباط با همسالان ، دفاع از خود ، مطالب آموزشگاهی ، مهارتهایی مثل رانندگی ، یادگیری مشاغل و ... نمونههایی از یادگیریهایی هستند که فرد در طول زندگی خود به شیوههای مختلفی آنها را یاد میگیرد. نظریه پردازان مختلف انواع مختلف یادگیری را معرفی کردهاند. یادگیری کلامی یادگیری کلامی نوعی از یادگیری است که زمانی حاصل میشود که محتوای آموخته شده بوسیله فرد شامل واژهها ، هجاهای بیمعنی ، یا مفاهیم میشود. زمانیکه دانش آموزی سعی میکند زبان جدیدی را یاد بگیرد و شروع میکند به یادگیری کلمات و لغات ، در واقع از یادگیری کلامی بهره میبرد. همچنین دانش آموزی که سعی میکند بخشی از کتاب زیست شناسی را یاد بگیرد، مثل اصطلاحات و مفاهیم مربوط که در آن بخش ارائه شده است در واقع از یادگیری کلامی استفاده کرده است. یادگیری کلامی در مقابل یادگیری حرکتی قرار دارد و هر چند فرض میشود که یادگیری کلامی از لحاظ و شناختی در سطح بالاتری قرار دارد. این مساله یادگیری کلامی را در مقامی ممتازتر از یادگیری حرکتی قرار نمیدهد. ابزاری که برای بررسی یادگیری کلامی مورد استفاده فراوان و سودمند قرار گرفته است، لیست مربوط به هجاهای بیمعنی بوده است. در این نوع از آزمایشات فهرستی از هجاهای بیمعنی را به آزمودنیها میدادند یا برایشان میخواندند و در فواصل زمانی معین از آنها میخواستند هجاهای خوانده شده را یادآوری کنند. میزان مواد یادآوری شده ، معرف میزان یادگیری کلامی فرد بوده است. یادگیری حرکتی یادگیری حرکتی نوعی از یادگیری است و زمانی حاصل میشود که محتوای آموخته شده بوسیله فرد شامل مهارتهای حرکتی است. به عبارتی زمانیکه فرد تلاش میکند سلسلهای از حرکات را یاد بگیرد تا بتواند مهارتی را به صورت مناسبی انجام دهد از یادگیری حرکتی استفاده کرده است. یادگیری شنا کردن ، پرتاب توپ ، دوچرخه سواری و ... نمونهای از یادگیریهای حرکتی هستند. یادگیری حرکتی میتواند طیفی از یادگیریهای حرکتی را شامل میشود. برخی از این یادگیری ساده و سطحیتر هستند، مثل پرتاب یک توپ ، برخی پیچیدگی بیشتری دارند، مثل شنا کردن و برخی از پیچیدگی و ظرافت خیلی بالایی برخوردار هستند، مثل نواختن یک ساز مانند ویولون که مستلزم یادگیری حرکتی به مقدار زیاد است. تمرین در این نوع یادگیری اهمیت فوقالعادهای دارد. هر چه میزان تمرین فرد در این نوع حرکات بیشتر باشد مهارت او عمیق خواهد بود. یادگیری مشاهدهای یادگیری مشاهدهای عبارت است از یادگیری که از طریق آن موجود زندهای از رفتار موجود زنده دیگر تقلی میکند، سرمشق میگیرد یا ادای آن را درآورد. به این نوع یادگیری سرمشق گیری و یادگیری اجتماعی نیز میگویند. کودکی را تصور کنید که رفتارهای مادر را در هنگام آشپزی یا کار خانه داری مشاهده میکند. مدتی بعد در بازیهای خود همان کارهایی را که از مادر در خود مشاهده کرده انجام میدهد. بیشتر یادگیریهای کودکان مشاهدهای است. در واقع آنها بطور مرتب در تقلید از رفتارها و حرکاتی هستند که مشاهده میکنند. آلبرت بندورا روان شناس و همکارانش نقش بسیار عمده ای در تثبیت مفهوم یادگیری مشاهده داشتهاند. آنان در یک مجموعه از آزمایشهای خود به نحو متقاعد کنندهای اثبات کردند که کودکان گاهی از رفتار پرخاشگرانه یک سرمشق بزرگسال تقلید میکنند. این مسیر تحقیق موجب شده است که نگرانی در مورد تاخیر تماشای رفتار پرخاشگرانه بزرگسالان سرمشق در تلویزیون بر اعمال کودکان مورد توجه قرار گیرد. یادگیری اجتنابی یادگیری اجتنابی زمانی اتفاق میافتد که یک موجود زنده این توانایی را پیدا میکند که با استفاده از نشانه یا علامتی خاص از تماس با محرکی زیانآور اجتناب کند. به عبارتی فرد سعی میکند ار موقعیتهایی که برایش آزار دهنده هستند اجتناب و دوری کند. تصور کنید که کودکی یکبار با دست زدن به یک بخاری دست خود را میسوزاند و از آن پس از نزدیک شدن به بخاری خودداری میکند. این کار کودک نشانهای از یادگیری اجتنابی است. این نوع یادگیری در بررسی علل مربوط به برخی روان رنجوریها مثل انواع اضطراب مورد توجه است. به عنوان مثال خوبی اجتماعی که نوعی ترس و اضطراب مربوط به قرار گرفتن در محیطهای شلوغ و گروههاست، با یادگیری اجتنابی ارتباط دارد. بطوری که فرد سعی میکند از محیطهای پرجمعیت که برای او آزار دهنده هستند، دوری کند و این افراد به هیچ وجه حاضر نیستند در چنین جلساتی شرکت داشته باشند. هر چند این ترس و اضطراب و اجتناب نیز درجاتی متفاوت در افراد مختلف دارد. یادگیری تصادفی یادگیری تصادفی نوعی از یادگیری است که بدون مقصود ، تلاش یا نیت خاصی صورت می گیرد. بطوری که بدون اینکه هدف یادگیری مورد خاصی وجود داشته باشد، یادگیری اتفاق می افتد. حتما برایشان پیش آمده است که بدون تلاشی برای یادگیری شعر و محتوای یک ترانه کرده باشید و بدون اینکه حتی چنین منظوری داشته باشید یک روز متوجه میشوید که متن آزاد بطور کامل و یا قطعاتی از آنرا زمزمه میکنید. یادگیری نهفته یادگیری نهفته یادگیری است که در هنگام اکتساب در عملکرد شخص به حالت پنهانی و ابراز نشده باقی میماند. به عبارتی یادگیری در یک موقعیت زمانی اتفاق میافتد و مدتها نهفته باقی میماند تا در موقعیت مورد نیاز خود را نشان میدهد. رفتارهای معلمی نمونهای از رفتارهایی هستند که به صورت یادگیری نهفته ممکن است آموخته شوند. فرد تا زمانیکه به عنوان یک معلم در کلاس قرار نگیرد این رفتارها را از خود نشان نمیدهد، در حالیکه آنها را در طول تحصیل خود از معلمان خود آموخته است. یادگیری نهفته اهمیت زیادی برای والدین ، معلمان و دست اندرکاران آموزش دارد. چرا که آنها غالبا از عملکرد کودکان و دانش آموزان دچار یاس میشوند و گاهی فکر میکنند که فرد یا شاگردشان هیچ یاد نمیگیرند یا بسیار کم میآموزند. در حالیکه در آینده ممکن است آنچه یاد گرفته است به شیوه امیدوار کنندهای بروز کند. نباید یادگیری نهفته را با یادگیری تصادفی اشتباه کرد و یادگیری تصادفی لزوما پنهان نیست و ممکن است در هر مقطعی در عملکرد شخص ظاهر شود. کاربرد کاربرد گرامر در زبان انگلیسی + آشنایی با اقسام کلمه در زبان انگلیسی قبل از هر چیز یک سلام گرم می کنم خدمت تمامی شما دوستان عزیزی که با این وبلاگ و گروه همراه بودید و یا جدیدا به جمع ما اضافه شدید. اگرچه برای مدتی نتوانستم مطلب جدیدی اضافه کنم اما در این مدت همواره با شما همراه بودم و به لطف پیام ها و ایمیل های محبت آمیز شما به فکر تهیه مطالب جدید و مفید برای به روز رسانی وبلاگ بودم. امیدوارم در این مدت به صورت مستمر در راه یادگیری زبان انگلیسی تلاش کرده باشید و به همین جهت قصد دارم از این پس به طور مداوم هر هفته مطالب جدیدی ارسال کنم که البته هر مطلب جدیدی که ارسال می شود بی ارتباط با مطالب قبلی نیست و از این رو نیازمند آن است تا شما هم همان طور که با مطالب وبلاگ همراه می شوید، با تمرین و استفاده از آنها سطح دانش زبان انگلیسی تان را ارتقا دهید. کسانی که عضو گروه هستند، دائما از مطالب جدید باخبر می شوند. اگر در حال حاضر عضو نیستید می توانید برای عضویت به اینجا مراجعه کنید. کاربرد گرامر در زبان انگلیسی انگار گرامر برای بسیاری از ما به یک بخش مشکل و دردسر ساز در زبان انگلیسی تبدیل شده است که به نظر می رسد ریشه آن به نقاط ضعف در سیستم آموزشی مدارس ما برمی گردد که از ابتدا دانش آموزان را از آن دلزده و در خیلی مواقع هم می ترساند. اما واقعیت آن است که بدون گرامر هم می توان استادانه به زبان انگلیسی صحبت کرد همان طور که بدون دانستن دستور زبان فارسی، به روانی فارسی صحبت می کنیم و همان طور که بچه ها بدون دانستن هیچیک از این قواعد حرف زدن یاد می گیرند. از این رو در درجه اول برخلاف آنچه در مدارس به آن تاکید دارند باید به گرامر به عنوان یک قسم دلخواه و نه لاینفک در یادگیری زبان انگلیسی نگاه کرد. پس همه فراگیران می توانند بدون کوچکترین نکته گرامری هم انگلیسی را بیاموزند. اما بحث پایه در مورد یادگیری زبان چگونگی یادگیری و همچنین سرعت پیشرفت در یادگیری است. گرامر و دستور زبان در هر زبان دیگری مجموعه ای از قواعد و اصولی هستند که به ما مستقیما می گویند که چگونه در آن زبان جمله بسازیم و اجزای کلمه را چگونه به طور صحیح به کار ببریم. حال اگر کسی می داند که چگونه در انگلیسی جمله بسازد و اجزای کلمه را بکار ببرد هیچ نیازی به استفاده از گرامر و صرف وقت برای یادگیری آن ندارد اما در غیر این صورت می تواند از گرامر به عنوان یک ابزار کمکی استفاده کند که همواره در هنگام جمله سازی و کاربرد زبان به او می گوید که چرا و چگونه از اجزای کلمه و آموخته های خود استفاده کند. پس فکر می کنم همه شما موافقید که گرامر تنها یک ابزار کمکی در یادگیری انگلیسی است و هنگامی که شما به مهارت بالایی در زبان انگلیسی دست یافتید دیگر نیازی به آن نخواهید داشت. البته باید توجه داشت که ابزار گرامر تنها تا زمانی مفید است که به ما در تسریع یادگیری و کم کردن اشتباهات کمک می کند در غیر این صورت نه تنها مفید نخواهد بود بلکه خود به یک مشکل و مانع دیگری در امر یادگیری زبان تبدیل می شود و از این رو یادگیری صحیح و اصولی آن از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. حال با این اوصاف چرا از این ابزار گرامر برای یادگیری بهتر و سریع تر زبان استفاده نکنیم؟ و چرا اکثر سیستم های موفق آموزش زبان انگلیسی بر روی گرامر تاکید زیادی دارند به طوری که شما کمتر سیستمی را می توانید ببینید که در آن از گرامر صحبت نشده باشد. بر همین اساس و با توجه به اهمیت بالای گرامر در یادگیری زبان انگلیسی، در ادامه روال سابق وبلاگ نگاهی دیگر به گرامر و استفاده کاربردی از آن در زبان انگلیسی خواهیم داشت. در اولین قدم برای یادگیری گرامر و همچنین نحوه استفاده از آن، باید کاملا با اقسام کلمه در زبان انگلیسی آشنایی داشت و بتوان به راحتی اقسام یک کلمه و جمله را تشخیص داد. یکی از بهترین راهها برای یادگیری اقسام کلمه استفاده از نقشه فکری(MindMap) است که کل ساختار آن را به صورت درختی رسم می کند طوری که با کلیک بر روی هر قسمت زیر شاخه های مربوط به آن باز می شود. نقشه فکری اقسام کلمه در زبان انگلیسی را به طور کامل رسم کرده ام که می تواند بهترین راه برای به خاطر سپاری آن باشد. در مطالعه هر بخش سعی کنید به مثال های مختلف به کار برده شده در آن توجه زیادی داشته باشید که به فهم هر چه بهتر موضوع کمک بسیاری می کند. نقشه فکری اقسام کلمه در زبان انگلیسی در مطالب بعدی به دیگر بخشهای گرامر زبان انگلیسی از جمله کاربرد زمانهای مختلف افعال خواهیم پرداخت، که نیاز به آشنایی کامل با اقسام کلمه دارد.